گزارش برنامه

گزارش برنامه قله کول جنو

تاریخ اجرا: 6 و 7 تیرماه 1398

مشخصات قله: استان لرستان، شهرستان ازنا، روستای کمندان، فاصله کمندان تا ازنا حدود 25 کیلومتر، کول جنو جنوبی ترین قله منطقه اشترانکوه و فنی ترین قله رشته کوه زاگرس است.

نوع برنامه: کوهنوردی فنی

وضعیت آنتن دهی: در طول مسیر به طور متناوب، در پناهگاه و روی قله

آب: دو چشمه قبل از پناهگاه و یک چشمه در پناهگاه

ابزار فنی موردنیاز: هارنس- کلاه کاسک- تسمه- کارابین پیچ- طناب انفرادی- خود حمایت- ابزار فرود و حمایت- طناب گروهی- لوازم شب مانی و کمپینگ

شرح برنامه:

روز اول پنچشنبه 98/04/06 ساعت 15 از سه راه افسریه به سمت ازنا و از آنجا به سمت کمندان حرکت کردیم. در انتهای روستای کمندان جاده خاکی هست که به سمت منطقه گردشگری تونل برفی می رود، در استراحتگاهی که در این منطقه برای گردشگران ساخته شده اسکان یافته و چادرها را برپا کردیم.

روز دوم برنامه: جمعه ساعت 5:30 صبح از محل استراحتگاه در جاده ای که منتهی به تونل برفی انجام می‌شود به سمت پناهگاه حرکت کردیم. در انتهای جاده خاکی پارکینگی هست که می شود ماشین را آنجا پارک کرد. در جهت جنوب غربی در کنار رودخانه شروع به حرکت کردیم، قبل از رسیدن به تونل برفی رودخانه دو شاخه می شود، با عبور از رودخانه از مسیر سمت چپ آن به حرکت خود ادامه دادیم و پس از حدود 1 ساعت به اولین چشمه رسیدیم. نیم ساعت در کنار چشمه برای صرف صبحانه توقف کردیم. حدود 20 دقیقه قبل از رسیدن به پناهگاه به چشمه دوم رسیدیم و پس از نوشیدن آب از این چشمه و حرکت به سمت پناهگاه روی یال منتهی به پناهگاه ساعت 9.30 در کنار پناهگاه توقف کردیم. پناهگاه در دو طبقه ساخته شده، کف آن موکت است و دارای آب(چشمه)، سرویس بهداشتی و نور(باتری های خورشیدی) است. برای ادامه مسیر به سمت قله در جهت غرب حرکت کردیم و با عبور عرضی از یخچال در جهت غرب و جنوب غرب به حرکت خود ادامه دادیم. تا رسیدن به اول تیغه یک بار استراحت کردیم. در ابتدای تیغه ها چند تیم جلوی ما بودند، که دو تیم از آنها در اول کار به دلیل سختی مسیر و نداشتن امکانات از ادامه مسیر منصرف شده و به پایین بازگشتند. در ضمن ابتدای مسییر تیغه ها در سمت راست تیغه دهلیزی قرار دارد که برای دور زدن تیغه ها و رسیدن به قله از آن صعود می کنند.

هارنس‌ها را پوشیده و با تعیین کرده‌ها توسط سرپرست تیم شروع به صعود تیغه ها کردیم. کرده اول به سرطنابی رضا برمکی و همراهی کمال برمکی و ته طنابی سمیرا جمالو با یک طناب 20 متری حرکت کردند و کرده دوم به سرطنابی محسن خسروی و همراهی فرشته ناصری و حمید کنعانی و ته طنابی ناصر جانجانی با یک طناب 50 متری درون کرده قرار گرفته و پشت سر کرده اول حرکت کردند. در طول مسیر چند رول کوبیده شده که می توان از آنها استفاده کرد. همین طور منقاری های زیادی برای گرفتن کارگاه طبیعی و یا میانی(بنا بر توان نفرات تیم) دیده می شود. حرکت ما به سمت قله کند پیش می رفت، در اواسط مسیر با جابجایی دو نفر از نفرات کرده ها، حرکت سریع تر شد. از اواسط تیغه صعود راحت تر می شود و ریسک کار نسبتا پایین می آید . کمتر به کارگاه و میانی نیاز می شود. در دو سوم پایانی کار کارگاه زنجیری برای فرود نصب شده که اگر تیمی از ادامه مسیر منصرف شد امکان فرود داشته باشد. ساعت 15:30 به قله رسیدیم و پس از گرفتن چند عکس و استراحتی کوتاه در مسیر فرود سرازیر شدیم. لازم به دکر است که مسیر فرود در جهت شرق است و پس از دست به سنگ های کوتاهی روی یخچال قرار گرفتیم که با مسیر صعود یک یال فاصله دارد. و پس از مدتی فرود آمدن در یک دو راهی باید به سمت شمال غربی تراورس کرده و به سمت سنگ انگشت خدا حرکت کنید و با یک فرود به کف یخچال می رسید که در امتداد مسیر صعود است. اما متاسفانه تیم ما قسمت تراورس را رد کرده و به اشتباه در ادامه مسیر یخچال که منتهی به دره دایی( محل ریزش بهمن سال گذشته که منجر به فوت عده ای از کوهنوردان مشهدی شد) فرود آمدیم. برف شل شده بود و با تکنیک پاشنه زدن به سمت پایین حرکت می کردیم. در انتهای فرودمان به شکافی رسیدیم که سرپرست برای اینکه نفرات تیم با اطمینان بیشتری فرود بیایند کارگاهی برقرار کرد و 4 نفر از نفرات از کارگاه فرود رفته و بقیه اعضا به صورت دست به سنگ به سمت پایین حرکت کردند. در این قسمت به پرتگاهی که منتهی به آبشار می شد رسیدیم. امکان فرود نبود، در نتیجه با استفاده از دو کارگاه به صورت عرضی یخچال را تراورس کرده و سپس با برقراری کارگاهی دیگر با یک فرود 50 متری به نوعی آبشار را دور زده و مجدد در مسیر یخچال قرار گرفتیم. 5نفر از اعضا فرود آمده و نفر ششم در حال فرود آمدن بود که با صدای غرش بسیار مهیبی در جای خود مبخکوب شدیم. این غرش شدید صدای یک خرس قهوه ای احتمالا نر بود که به دلیل کنجکاوی یکی از دوستان احساس خطر کرده و از غار خود بیرون آمده بود. خرس ابتدا به سمت آن فرد و سپس به سمت بقیه نفرات تیم حمله کرد اما به دلایلی (احتمالا تعداد نفرات و عدم تمایل به درگیری) تغییر جهت داده و از سمت دیگر کوه بالا کشید و در مدت کوتاهی از نظرها ناپدید شد. دوباره در داخل دهلیز فرود رفتیم و پس از مدتی با گرفتن یک کارگاه دیگر و فرودی 40 متری به طاقچه ای رسیدیم که می شد کارگاه بعدی را برقرار کرد. بعد از فرود همه نفرات سرپرست کارگاه را جمع کرده و دست به سنگ پایین آمد و با گرفتن کارگاه بعدی و فرود 30 متری پایین رفتیم. در این قسمت هوا نسبتا تاریک شده بود، بنابراین با تصمیم جمعی با جای گذاشتن طنابچه انفرادی طناب را دوبل کرده و سرپرست به عنوان نفر آخر فرود آمد که البته چند متر آخر را به دلیل نرسیدن طناب به کف، به صورت دست به سنگ پایین آمدند. در اینجا با یک یخچال مواجه بودیم که باید با یک فرود دیگر روی آن قرار می گرفتیم. در انتهای یخچال چادر عشایر و نور دو هد لامپ در سمت چپ آن(که حدس می زدیم دوستان کوهنورد مستقر در پناهگاه باشند که بعدا متوجه شدیم حدسمان درست بوده) دیده می شدند. کارگاه فرود برقرار شد و نفر اول فرود رفت. در فاصله دیواری که ما روی آن فرود می آمدیم تا یخچال یک شکاف قرار داشت که نفر اول با پیدا کردن قسمت کم عرض تر که در واقع به صورت نیزه ای به کوه نزدیک شده بود بقیه نفرات را هدایت کرد تا به سلامت به روی یخچال برسند. فرود این قسمت حدودا 40 متر بود و پس از فرود آمدن نفر آخر ساعت 10 شب شده بود. بنابراین اصلا به صلاح نبود که نفر آخر دست به سنگ فرود بیاید، بنابراین با جای گذاشتن کارگاه(شامل یک طنابچه انفرادی و یک کارابین پیچ) و همینطور طناب 50 متری(که حدودا 17 متر از انتهای آن را بریدیم برای ادامه مسیر) همه نفرات به سلامت روی یخچال قرار گرفتند. یک نفر از اعضا از نظر روحی و همینطور خستگی جسمی در شرایط خوبی نبود، پوشاک مناسب و همینطور لوازم گرمایشی همراه نداشتیم. آب اکثر نفرات تمام شده بود و در کل شرایط مناسبی برای شب مانی وجود نداشت، بنابراین تصمیم گرفتیم یخچال را فرود برویم.

 از ساعاتی قبل ارتباط ما با مسئولین باشگاه و همینطور تیمی از کوهنوردان الیگودرز و هلال احمر منطقه و...برقرار شده بود و در جریان شرایط تیم قرار گرفته بودند. پس از هماهنگی با تیم الیگودرز و دادن نشانی منطقه قرار شد دو نفر با یک ماشین در کنار چادر عشایر منتظر ما باشند. روی یک یخچال به صلاحدید سرپرست همه نفرات در یک کرده 7 نفره با طناب 20 متری قرار گرفتند. این موضوع باعث شد که تیم به صورت یک دست و هماهنگ و نفرات قوی و ضعیف در کنار هم حرکت کنند و در صورت سقوط یا زمین خوردن یک عضو بقیه اعضا می توانستند از سقوط وی جلوگیری کنند. با توجه به شیب مسیر و همچنین یخ زدن برف یخچال این اتفاق برای چند نفر از اعضا به کرات پیش آمد و حضور کرده کمک بزرگی به جلوگیری از بروز اتفاق کرد. بعد از حدود دو ساعت به انتهای یخچال رسیدیم. کف دره نمایان بود و چهار نفر را می دیدیم که به سمت ما در حرکت هستند. دو نفر از سمت پناهگاه و دو نفر از سمت الیگودرز. به چالش آخر رسیدیم. برای رسیدن به کف دره باید فرود 8 تا 9 متری می ریختیم و در پایان فرود هم برای قرار گرفتن روی مسیر باید از یک شکاف کم عرض عبور کرده و حدود سه چهار متر برف را صعود می کردیم. و نبود کلنگ و کرامپون بیش از هرجایی خود را نشان می داد. با گرفتن یک کارگاه طبیعی سرپرست فرود رفت و خوشبختانه توانست یک طاقچه روی دیوار یخچال پیدا کرده و با بالا رفتن از آن روی یخچال قرار بگیرد. بقیه نفرات تیم هم به همین ترتیب و نهایتا با جا گذاشتن یک طنابچه انفرادی و یک کارابین ساده در کارگاه روی یخچال قرار گرفتند. تیم الیگودرز با آبمیوه و بیسکوییت از تیم پذیرایی کردند و پس از خداحافظی با دوستانی که از پناهگاه آمده بودند به سمت ماشین حرکت کردیم. حدود ساعت 2 سوار ماشین شده و ساعت 3 در مرکز هلال احمر الیگودرز پیاده شدیم. شب را در اتاقی که برایمان از قبل تدارک دیده بودند سر کردیم. صبح دو نفر از دوستان به سمت کمندان رفته و ماشین ها را آوردند و ساعت 11 با بدرقه مسئول هلال احمر الیگودرز به سمت تهران حرکت کردیم و ساعت 17 در تهران برنامه پرچالش ما به پایان رسید. پیش از هر چیز خدا را شاکریم که با همه چالش ها همه اعضا در سلامت کامل برنامه را به پایان بردند. این برنامه درس های زیادی برای همه اعضا داشت و هریک به نوبه خود از این برنامه درس گرفته و امیدواریم که بتوانیم در برنامه های آتی و پیش رو آموزه های خود را که می توانست به قیمت گزافی تمام شود به کار ببریم.