گزارش برنامه

موقعیت جغرافیائی قله شاهان‌کوه: 

قله شاهان‌کوه با ارتفاع 4040 متر از سطح دریا در 20 کیلومتری جنوب غربی فریدون‌شهر و بر روی خط‌الرأسی نعلی شکل واقع شده و بلندترین قله استان اصفهان است. جهت اصلی این خط الراس شمال غربی - جنوب شرقی است و از کوه‌های متعددی تشکیل شده که از شرق به غرب عبارت‌اند از: دری، دودکشان، چال روغن، شاهان کوه، جه جر، گورمیشان، دره غول، لاشوم، برد خیمه، چال میشان و مارک که البته در محدوده‌های شاهان کوه، گورمیشان و لاشوم تراکم زیادی از قله‌ها مشاهده می‌شود. 
 

 مهم‌ترین مسیرهای صعود به قله شاهان‌کوه: 

 1- مسیر شرقی: روستای سرداب بالا - تنگه عرب - دهلیز جنوبی - قله شاهان‌کوه
 2- مسیر غربی: روستای شاهان - دهلیز غربی - قله شاهان‌کوه
 3- مسیر شمال شرقی: روستای سرداب بالا - دره شمال شرقی - قله شاهان‌کوه
مسیر شرقی مسیر تابستانه است و بیشتر از این مسیر قله صعود می‌شود.
 

جاده دستیابی به مبدأ صعود قله شاهان‌کوه از جبهه شرقی: 

معمول‌ترین راه صعود به شاهان کوه استفاده از مبدأ صعود روستای سرداب بالا است. برای رفتن به این روستا، 20 کیلومتر پس از داران به سمت الیگودرز به محل انشعاب راه فرعی فریدون‌شهر می‌رسیم که در سمت چپمان قرار دارد. از سیبک تا نهضت آباد حدود 4 کیلومتر است. بعد از نهضت آباد راه به سمت روستای میدانک ادامه میابد. اما قبل از آن و پس از عبور از روستای برد آسیاب در محلی به نام شاه‌نشین که در حقیقت یک آبادی متروکه است یک راه انشعابی فرعی در سمت راستمان پدید می‌آید که باید به داخل آن رفت. درست در مقابل این راه انشعابی و در سمت چپ جاده شوسه چند درخت سرسبز دیده می‌شوند که نشانه خوبی هستند. از اینجا تا روستای سرداب پایین حدود 2.5 کیلومتر و از سرداب پایین تا روستای سرداب بالا نیز حدود 2.5کیلومتر راه است که این راه‌ها خاکی هستند.
 
روستاهای اطراف: 
شمال: دریگان و چشمه لنگان
غرب: روستای پشندگان
شرق: روستای سردآب بالا و پایین
 

چشم‌انداز قله شاهان‌کوه: 

شمال: شاهون 2 و 3 - خط الراس تتره
جنوب شرقی: دری - چال روغن - کیوارستان - بلبل - خط الراس و قله کرپوش
غرب: خط الراس زرد کوه - کلونچی - شاه شهیدان - هفت‌تنان
شمال غرب: قله فردان - کی نو - میل - تاراز - زردگری - هشتاد
مسیر: عمدتاً پاکوب همراه با مسیر دست به سنگ و برف‌چال
مسافت قله: رفت‌وبرگشت 14 کیلومتر 
وضعیت آب: چشمه دارد (فقط در ابتدای پیمایش - بابا احمد)
آنتن‌دهی مسیر: در بیشتر قسمت‌ها همراه با اختلال در طول مسیر 
 
وجود پناهگاه و جان‌پناه: 
در منطقه و مسیر صعود پناهگاهی وجود ندارد. در چند نقطه از مناطق بالادست یال شرقی و غربی منطقه مناسبی جهت برپایی چادر وجود دارد.
ارتفاع قله:4040 متر
ارتفاع پای‌کار: 2800 متر
 

بهترین زمان صعود به قله شاهان‌کوه: 

بهترین زمان برای صعود به شاهان اواخر تیرماه است؛ ولی در اواخر اردیبهشت‌ماه پهنه دشت سرسبز و پوشش لاله واژگون نمای زیبایی در دشت به وجود می‌آورد. 
 

وجه تسمیه شاهان‌کوه: 

این قله نام خویش را از روستای شاهان واقع در جبهه جنوبی خود گرفته است.
 
پوشش گیاهی: 
گون، شوید کوهی، کُما، جاشیر، ترشک، زول، چویل، کرفس، ریواس، قارچ، تره
پوشش جانوری: 
انواع پرندگان وحشی نظیر قرقاول، عقاب، کبک، کبک دَری، انواع کَل، بُز کوهی، خرس، گرگ، شغال و خرگوش
 
فاصله تهران تا روستای سرداب پایین: 480 کیلومتر
نزدیک‌ترین مرکز درمانی: فریدون‌شهر - بیمارستان رسول اکرم (ص)
وضعیت جوی در روز اجرای برنامه: 
- آسمان صاف و آفتابی
- دمای هوای قله با وزش باد
14 تا 26 درجه
لوازم گروهی: دو عدد بیسیم، دو عدد کلنگ، جی‌پی‌اس
رشته‌کوه: همسو با محور اصلی زاگرس
 

شرح  برنامه صعود به قله شاهان‌کوه: 

روز اول: 
6 صبح 7 تیرماه در روز پنج‌شنبه 1403 زمان قرار ما در میدان انقلاب در جلوی باشگاه کوهنوردی تهران بود. اما ازآنجاکه سرپرست محترم فرموده بودند که نیم ساعت زودتر در مکان حاضر باشید دوستان از 5:30 هم زودتر حاضر بودند و ما ساعت 5:45 حرکت خود را با یک دستگاه ون تویوتا با ظرفیت 10 نفر به سمت فریدون‌شهر اصفهان آغاز کردیم که راننده نیز از این «آن تایم» بودن نفرات تعجب کرده بود.
مسیر را پایین رفتیم و در ابتدای مسیر برف‌چال به پیشنهاد مربی، هم‌نوردانی که یخ‌شکن داشتند استفاده کردند بااین‌وجود یکی از هم‌نوردان سر خوردند که باتوجه‌به آموزش‌های دیده شده خود را نگه داشتند.
بعد از برف‌چال دوباره به مسیر دست به سنگ‌ها رسیدیم و همان جا در ساعت 13 تا 13:30 ناهار را میل کردیم و باز هم مسیر را ادامه دادیم و سنگ‌چین‌ها مسیر را به‌خوبی نشان می‌دادند قسمتی از مسیر سرپرست پیشنهاد بستن طناب را دادند که هم‌نوردان آمادگی عبور خود از سنگ‌ها را بدون طناب اعلام کردند.
در این برنامه ابتدا قرار بود که تعداد بیشتری ثبت‌نام کنند و با میدل باس برویم؛ ولی به علت ریزش نفرات، با ونی رفتیم که با سرعت بیشتری ما را به گلپایگان رساند و قرار بود ناهار را در رستورانی، کباب گلپایگان بخوریم که ساعت 10:30 به گلپایگان رسیدیم و ساعت 11 صبح کباب گلپایگان را به‌عنوان ناهار نوش جان کرده بودیم!
ادامهٔ مسیر دادیم و حوالی ساعت 14 در بین راه چای قندپهلویی را در آلاچیق‌های چای‌خانه‌ای میل کردیم.
ساعت 14:30 به روستای سرداب پایین رسیدیم که اسم خیابان اصلی آنجا نیز شاهان کوه بود. محل اقامت ما یکی از خانه‌های روستایی بود که منظرهٔ زیبایی رو به رودخانهٔ روستا داشت و بعد از رودخانه فقط و فقط طبیعت دیده می‌شد و از رودخانه نیز قلهٔ شاهان کوه چشم را نوازش می‌داد.
بعدازظهر بعد از خوردن طالبی شیرین، به دیدن رودخانه با آب زلال و روانش رفتیم و قدم‌زنان رودخانه را پیمایش کردیم و عکس‌های زیبا گرفتیم.
شام مهمان مربی برنامه جناب آقای خلجی بودیم که مواد غذایی را تهیه کرده بودند و همسر صاحب اقامتگاه شام لذیذ را برایمان آماده کردند. ساعت 9:30 خاموشی اعلام شد و باتوجه‌به موافق‌بودن اعضا قرار شد صبح یک ساعت زودتر حرکت کنیم که به گرمای کمتری برخورد کنیم.
 
روز دوم: 
ساعت 2 بیدار شدیم و ساعت 3 قبل از اذان صبح توی ون بودیم و بعد از نیم ساعت در جاده خاکی به‌پای کار رسیدیم. در پای‌کار تعدادی از ماشین‌های شخصی کوهنوردان بود که همان جا کمپ کرده بودند. ساعت 3:35 برنامه را در تاریکی با زدن هدلامپ در ارتفاع 2800 متری آغاز کردیم.
ابتدای مسیر، پاکوب مشخص و صافی داشت تا به ابتدای دره‌ای رسیدیم که قسمتی از مسیر، سرزنشی از خار مغیلان! را داشتیم. به ابتدای دره تنگ عرب و ابتدای مسیر دست به سنگ رسیدیم و اینجا مربی در مورد مورین یا یخ‌رفت توضیحاتی ارائه دادند. یخ‌رُفت یا مورِن (Moraine) به خرده‌سنگ‌ها و مواد دیگری گفته می‌شود که به علت جابه‌جایی یخچال‌های طبیعی بر جای می‌مانند و امروزه آب شده‌اند و به منطقه‌ای آورده شده‌اند.
هر یک ساعت 10 دقیقه استراحت داشتیم. مسیر دست به سنگ و پرشیب را ادامه دادیم تا به برف‌چال رسیدیم. برف‌ها سفت بودند و برای ایمنی بیشتر سرقدم با کلنگ جای پا درست کردند و انتهای برف‌چال بسیار باریک شده بود و برفش ریخته شده بود و حالت پل داشت که آن قسمت را ترجیحاً از کنار برف‌چال گذر کردیم و اینجای مسیر لباس‌هایمان گلی شده بود و بعد در پاکوب قرار گرفتیم که پاکوب هم با دست به سنگ همدست بود!
ساعت 7 تا 7:20 در مسیر که باز هم شیب‌دار بود به قول هم‌نوردان صبحانهٔ کجی را خوردیم .
هم‌نوردان یکدست حرکت می‌کردند و تیم سرعت مناسبی داشت و در نهایت ساعت 9:50 آوازخوان به روی قله رسیدیم و خوشحال از اینکه در زمان خوبی به قله رسیده‌ایم (تقریباً 6 ساعت)... قله بسیار خلوت بود و فقط یک تیم بودند که سریع پایین رفتند و از دید ما خارج شدند.
40 دقیقه در قله بودیم و قله دو تابلو داشت که ارتفاع 4040 متر را نشان می‌داد. عکس گرفتیم و از دیدن مناظر زیبا لذت بردیم.
 
ساعت 10:30 فرود را آغاز کردیم و مسیر دیگری را از پشت قله به پایین رفتیم. مسیری که چند سال قبل سرپرست فرود داشتند. حدود 100 متر که به پایین رفتیم سرپرست تیم را نگه داشتند و خود به‌تنهایی از مسیری که گرده شکل بود پایین رفتند تا مسیر را بررسی نمایند و در صورت صلاحدید تیم را عبور دهند. در این مدت با بیسیم با مربی در تماس بودند. در نهایت مسیر را برای عبور 2 نفر با طناب مناسب دانستند؛ ولی برای عبور تیم صلاح ندانستند. بدین ترتیب 250 متر از مسیر را که به‌تنهایی پایین رفته بودند به بالا برگشتند تا خدایی نکرده تیم به مشکل برنخورد. مربی برنامه به جهت زمان کمتر پیشنهاد دادند که یک مسیری را از پشت تخته‌سنگ به سمت قله بروند و در صورت مناسب‌بودن، تیم از آنجا به قله برگردد که تیم باز هم صبر کرده بود تا نتیجه اعلام شود که باز هم مربی مسیر را مناسب عبور تیم ندانستند و با بیسیم اطلاع دادند. در نهایت تیم با کمک سرپرست حدود 100 متر را که به پایین آمده بود، به قله برگشت و برای بار دوم قله را در ساعت 12 صعود کردیم! با این چالش حدود یک ساعت و نیم زمان را از دست دادیم؛ ولی همگی در ایمنی و سلامت کامل بودیم. در قله کمی استراحت کردیم و مسیر بهتری را برای برگشت انتخاب کردیم مسیری که ابتدا شن اسکی بود و بعد به برف‌چال می‌رسید.
 گرمای هوا شدت گرفته بود و مسیر هم تمامی نداشت و بعضی از سنگ‌ها برنده و تیز بودند و در انتهای مسیر دست به سنگ، یکی از هم‌نوردان دستش زخم شد، یکی هم‌پایش پیچ خورد، یکی هم آب تمام کرد که با امداد و یاری هم‌نوردان با چالش‌های پیش‌آمده همگی به‌سلامت در ساعت 17 با 14 کیلومتر پیمایش به پایین رسیدیم و خود را به چشمهٔ ابتدای مسیر رسانده و از آب زندگانی، حیاتی دوباره یافتیم. سوار ون شدیم و به اقامتگاه برگشتیم و ساعت 19:30 به سمت تهران حرکت کردیم و شام را نیز در گلپایگان نوش جان کردیم و برای سوغات در خوانسار، عسل و آلو و آویشن را فراموش نکردیم و در نهایت ساعت 3 به تهران رسیدیم .
به لطف و یاری خدا صعودی دیگر به‌سلامت انجام شد.