گزارش برنامه
گزارش گرده شرقی آزاد کوه – 6و7 اسفند ماه 1395
ایران - مازندران – نور
«آزادکوه» کوهی است منفرد که به خاطر شکل ظاهریاش، آن را «شاهزاده گردنکج» نیز مینامند. دور تا دور این قله را از ارتفاع ۳۰۰۰ متر به بالا صخرههای بسیاری فرا گرفته است. شمال آزادکوه کاملاً دیوارهای است مسیرهایی در آن صعود میشود. شرق این قله را گردهای سنگی تشکیل داده است و غرب آن نیز صخرهای و صعبالعبور میباشد. تنها مسیر غیرصخرهای آن، مسیر جنوبی است که تنها یال متصل این کوه به رشتهکوه البرز از طریق «گردنه چورن» میباشد. قله آزادکوه تقریباً در میانه جاده بلده قرار گرفته است که دو جاده مهم و اصلی شمال، یعنی هراز و چالوس را به هم متصل میکند.
مسیرهای دسترسی
1 - تهران – جاده کرج – چالوس (کیلومتر تقریبی 110)، پل زنگوله، جاده یوش بلده (روستای کلاک بالا-روستای نسن)
2- تهران – جاده هراز – جاده یوش بلده(روستای کلاک بالا-روستای نسن)
3-تهران – کرج چالوس (روستای وارنگه رود)
معرفی روستاها جهت صعود به قله آزادکوه
1. از روستای کلاک بالا ارتفاع : 2650
2. از روستای نسن ارتفاع : 2620
3. از روستای وارنگه رود ارتفاع : 2480
ایده اجرای برنامه
سال 1393 به اتقاق چند تن از دوستان در برنامه صعود شبانه قله کلکچال ایده صعود گرده شرقی آزاد کوه عنوان شد.
در راستای انجام این برنامه صحبت هایی با چند تن از اساتید در مورد انجام اینگونه برنامه ها و گرفتن راهنمایی جهت بالا بردن سطح توانایی انجام شد.
هدف و انگیزه
هدف تیم از انجام این صعود، ارتقای سطح توانایی صعودهای زمستانه و کار فنی در ارتفاعات بالا بود که درواقع علاوه بر توان جسمی بالا نیازمند آمادگی روحی بسیار بالا نیز میباشد.
بررسی ها و پیشینه کار
صعود باشگاه کوهنوردی اسپیلت – 14و15 دی ماه 1391
این گرده سنگی از ارتفاع حدود ۳۳۰۰ متری شروع شده و تا قله آزادکوه ادامه دارد. بنابر اظهارات آقای صفدر ظهوری (مدرس سنگنوردی و صعودکننده تا ارتفاع ۷۸۰۰ متری قله برودبیک هیمالیا) که از اعضای پایدار باشگاه کوهنوردی اسپیلت و سرپرست تیم گرده بودند، درجه سختی این گرده را بعضی نقاط، ۵٫۱۰ اعلام کردند که با توجه به فصل زمستان و برودت هوا و ترکیبی بودن (یخ و سنگ) صعود، شاید بتوان درجه بالاتری را نیز درنظر گرفت(برداشت از سایت باشگاه اسپیلت).
صعود آقای نیما اسکندری و آقای روشن قوامیان– 2 اسفندماه1392
در جريان صعود گرده شرقي آزاد كوه در آبان ماه سال گذشته تصميم داشتيم برنامه اي را براي امسال زمستان روي اين مسير زيبا و فني اجرا كنيم. اساس برنامه روي تيمي 6 نفره بسته شد. طبق بررسي هايي كه انجام داده بودم نخستين صعود گرده آزادكوه سال گذشته توسط تيمي از باشگاه اسپيلت انجام شده بود(برداشت از وبلاگ دوبی سل).
تشکیل تیم و معیارهای آن
در اواسط سال 1394 تشکیل تیم 4 نفره متشکل از آقایان محسن خسروی ، علیرضا موسوی ، هادی ملکی و خانم سمیرا جمالو
در اوسط سال 1395 اضافه شدن آقایان شهروز مختاری و مهرداد مويدی از دوستان با تجربه و فعال باشگاه تهران
معیارهای تیم :
انجام صعودهای زمستانه
توانایی صعود سنگ
توانایی صعود یخ
آمادگی روحی و جسمی بالا
کار گروهی
پیش برنامه ها و تمرینات
سال 1394
صعود زمستانی گرده آبک
صعود زمستانی گرده و قله اسپیلت
صعود زمستانی جبهه جنوبی قله دماوند
صعود گرده آلمانها (علم کوه)
سال 1395
صعود گرده آزاد کوه
صعود گرده آبک
صعود گرده اسپیلت
صعود گرده هزار بند
صعود قله دوبرار
تیغه های دار آباد
قله کهار
سنگنوردی در طبیعت
سنگنوردی در سالن
تمرین کار فنی
شناسایی منطقه و شرایط زمستانی
صعود گرده شرقی آزاد کوه در خرداد ماه 1395
آشنایی و ثبت مسیر رفت و برگشت(GPS)
تخمین لوازم مورد نیاز
تعداد نفرات
تخمین زمان صعود و فرود
شناسایی و صعود تا نزدیکی یال ابتدای گرده دی ماه 1395
شناسایی مسیر صعود
شناسایی مسیر فرود
شناسایی نقاط بهمن خیز
تخمین حجم بارش های منطقه
منطقه آزاد کوه با توجه به موقعیت جغرافیایی از جمله مناطق بسیار پر بارش وسردسیر بوده و با توجه به بادهای بسیار شدید منطقه عمدتا دمانی بسیار پایینی را در زمستان در حدود -33 درجه را تجربه میکند.
زمان قطعی اجرای برنامه و هماهنگی با تیم پشتیبان
سایت های هواشناسی
http://ir.freemeteo.com
http://mountain-forecast.com
اطلاعات تکمیلی مدرس هواشناسی فدراسیون کوهنوردی آقای هاشم نژاد
( باد های غالب و خاص منطقه )
بعد از جمع آوری اطلاعات و بررسی های بر آن شدیم تا برنامه را در 5 و 6 اسفند ماه انجام دهیم
شب قبل از حرکت با خانم جمالو و آقای ابوالفضل زمانی و محسن خسروی جهت پشتیبانی تیم صعود کننده و انتقال اطلاعات روزانه صحبت هایی داشتیم.
لیست لوازم فردی و فنی :
کلاه پلار
کلاه طوفان
دستکش بیس
دستکش پنج انگشتی
روکش دستکش
عینک
عینک طوفان
کیسه بیواک
گتر
جوراب و جوراب اضافه
پیراهن و شلوار بیس
کاپشن و شلوار گرتکس
کاپشن پر
پیراهن پلار
کفش زمستانی
کرامپون
کوله پشتی
فلاکس چای
کلاه کاسک
هارنس
کلنگ
تسمه 120
کارابین پیچ
ابزار حمایت و فرود
طناب انفرادی
یومار
هدلامپ و باطری اضافه
لیست تجهیزات گروهی :
فرند 6 عدد
شفت 4 عدد
تبر یخ یک جفت
کوييک 5 عدد
جت بویل
طناب 20 متری
جی پی اس
بیسیم یک حفت
اعضای شرکت کننده :
هادی ملکی (سرپرست)
شهروز مختاری
علیرضا موسوی
مهرداد مؤیدی
روز شمار برنامه
5 اسفند 1395
حرکت به سمت روستای کلاک از جاده هزاز
6 اسفند1395
حرکت به سمت قله و بیواک در ارتفاع 4180 متر
7 اسفند 1395
صعود به قله و برگشت به روستا و تهران
شرح گزارش برنامه
پنجشنبه 5/12/95 ساعت 6:30 صبح است. من( هادی ملکی ) و شهروز مختاری به وسیله یک دستگاه سواری شخصی به راه میفتیم. در اتوبان چمران علیرضا موسوی و در اتوبان همت مهرداد مویدی به ما ملحق میشوند و به سمت جاده هراز حرکت میکنیم(با آمار و اطلاعاتی که از قبل گرفته بودیم از سمت جاده چالوس مسیر مسدود است). صبحانه را در رستورانی در منطقه پلور صرف میکنیم.
وارد جاده یوش بلده میشویم. از روستاهای متعددی میگذریم تا به روستای میانک برسیم و از آنجا وارد جاده روستای کلاک پایین و کلاک بالا شویم. در طی مسیر در کنار جاده و حتی در برخی نقاط در عرض جاده به حجم برف افزوده میشود، بهطوریکه در دو مرحله برای عبور ماشین از مسیرهای یخ زده ناچار به پیادهشدن میشویم.
ساعت 13:00 به روستای کلاک بالا میرسیم، انتهای جاده یخ زده است و باید با زنجیر چرخ وارد جاده منتهی به روستا شویم. به دنبال آقای پاشا میروم که کلیددار حسینیه روستای کلاک است. اتاقی کوچک در حسینیه را که دارای سرویس بهداشتی و لوازم گرمایشی در اختیار ما قرار میدهند. همه وسایل را به داخل اتاق منتقل کرده و پس از صرف ناهار به استراحت میپردازیم.
پس از استراحتی دو ساعت با همکاری دوستان به بررسی تجهیزات و تقسیم لوازم گروهی و در انتها وزن کشی کوله ها میپردازیم. درهمین حین 4 نفر از کوهنوردان که قصد شب مانی و صعود قله را دارند به ما میپیوندند.
از پیش، غذای مفصلی تدارک دیده بودیم، پس از صرف شام و پر کردن فلاسکها و هماهنگیهای نهایی مهیای خواب میشویم. متاسفانه دوستان تازهوارد ما همکاری خوبی ندارند و تا مدت زیادی بعد از استراحت ما سر وصدا کرده و لامپ اتاق را روشن نگه داشتند.
جمعه 6/12/95
ساعت 2 نیمه شب دوستان کوهنوردمان باسروصدای زیادی مشغول آماده شدن برای صعود شدند که خواب را بر ما نیز حرام کردند و ما هم بالاجبار بیدار شده و مهیای صعود گشتیم.
بعد از جمع کردن وسایل اضافی و انتقال آنها به داخل ماشین و تمیز کردن اتاق قدم در مسیر صعود گذاشتیم. ساعت 3:30 دقیقه است.
هیجان خاصی تمام وجودم را فراگرفته است، بعد از دو سال تلاش برای اجرای این برنامه حالا قدم در مسیر گذاشته ام، گویی دوسال تمام برای رسیدن به این برنامه با آن زندگی کرده ام و همه لحظات آن را در خاطرم دارم. هوا بسیار سرد است و ما در کوچه های روشن ولی یخ زده روستا حرکت میکنیم و خودمان را به اول دره میرسانیم. حجم برف از اینجا بسیار زیاد میشود. شهروز سر قدم گروه میشود، با توجه به توصیههای شب قبل قرار بر این است که تا طلوع آفتاب حرکتمان آهسته ولی پیوسته باشد تا کمتر استراحت کنیم تا باد سرد اذیتمان نکند. با شناساییهای قبلی مسیر صعود ما از یال بالای روستاست که در جهت جنوبی محورهای مختصات است. از دور نور چراغهای دوستان کوهنوردمان را میبینیم که به عمق دره رفته اند و با حرکت ما روی یال خودشان را به ما میرسانند.
ما سعی میکنیم که بیشتر از سمت چپ یال صعود کنیم که بهعلت آفتاب گیر بودن برف سفتی هم دارد و در بعضی نقاط باد برف را با خود برده است. هر یک ربع یکبار سرقدم عوض میشود و هر یک ساعت، پنج دقیقه استراحت میکنیم.
ساعت 8 صبح است، آفتاب بسیارخودنمایی میکند و ما هوای لذت بخشی را تجربه میکنیم. تا این لحظه حجم برف نسبت به دی ماه (برنامه شناسایی) بسیار بیشتر است. به قسمت ابتدای یالی میرسیم که به زیر گرده شرقی میرود. استراحتی در این مکان میکنیم از این قسمت به بعد دقیقا بر روی یال صعود خواهیم کرد و خوشبختانه جی پی اس گوشی نقشه های توپوگرافی را به خوبی نشان میدهد و این موضوع احتمال انحراف از مسیر بهعلت خطای انسانی را به شدت کاهش می دهد. رفته رفته بر حجم برف افزوده میشود که این امر دور از انتظار ما نیست، چون تمام برف هایی که باد با خود حمل میکند در این قسمت انباشته میشود. در قسمتهایی برف سفت و یخ زده است و باید با احتیاط از آن عبور کنیم و در قسمت های دیگری فرو رفتن در حجم زیادی از برف، از توان و سرعت ما میکاهد. انتهای یال را بهصورت مستقیم صعود میکنیم و خود را به سنگهای زیر گرده میرسانیم و از کنار سنگهای زیر گرده آرام آرام با توجه به حجم ببسیار زیاد برف و چالههای برفی خود را به اول گرده میرسانیم.
ساعت 11 قبل از ظهر است، شیب تند مسیر و حجم بالای برف باعث شده کمی از برنامه عقب باشیم، توصیه دوست خوبم ابوالفضل زمانی قبل از برنامه در ذهنم تداعی میشود: تیم را در فشار قرار نده.
همه دوستان به سلامت به ابتدای گرده میرسند و پس از صرف تغذیه و استراحت به آماده کردن تجهیزات فنی و پوشیدن هارنس و کلاه میپردازند.
جیپیاس را دوباره چک میکنم. مسیر صعود گرده را در پیش میگیریم. پس از صعود و فرودهایی بر روی گرده متوجه میشوم که حدود 50 متر از مسیر را اشتباه رفتهایم. با چک کردن جیپیاس به مسیر اصلی بازمیگردیم. هدف ما این است که دقیقا بر روی گرده و تیغه هایش حرکت کنیم و هیچ قسمت را از دست ندهیم.
به قسمت نسبتا مشکل که در تابستان به راحتی از آن عبور کردیم رسیدیم. مهرداد صعود میکند و من را راهنمایی میکند و بعد از من علیرضا و در انتها شهروز صعود میکنند. داخل دهلیزهای مسیر صعود، برف و یخ وجود دارد که در برخی قسمت ها با تابش خورشید و آب شدن آنها دستکش ها نمناک میشود.
مهرداد دوباره صعود میکند و بالاتر کارگاهی برپا کرده و همه را حمایت میکند. به مسیر ادامه میدهیم و از چند قسمت تیغه ای عبور میکنیم و به قسمتی میرسیم که در تابستان بصورت خر سواری از آن عبور کرده بودیم( سمت راست لبه دیواره و سمت چپ دهلیزی که تا انتهای دره میرود) ولی با توجه به شرایط مجبور میشویم فرود برویم و از بغل آن دوباره صعود کنیم. از بالا کارگاه طبیعی ایجاد میشود تا دوستان با سرعت بالا صعود کنند. استراحتی میکنیم و دوباره سوار کار میشویم. درطول مسیر قسمت به قسمت به ترک مسیر نگاه میکنم تا از مسیر درست خارج نشویم.
به شکاف و قسمت دشوار مسیر میرسیم که در تابستان با کفشهای اسپرتکس کار راحتی داشتیم ولی برف در شکاف جا خوش کرده است. کوله را پایین میگذارم و با حمایت شروع به صعود میکنم. یک فرند کار گذاشته و بلند میشوم، دومین فرند را هم میگذارم، یک پا گستر نفسم را میگیرد و فرند بعدی را در شکاف قرار میدهم و با خیال راحت ادامه مسیر را صعود میکنم. صدای حمایت چی را میشنوم که از پایین فریاد میزند مقدار کمی از طناب مانده و من به وسیله دو عدد میخ یک کارگاه مصنوعی دو بازو میگیرم که متشکل از یک میخ یونیورسال کوچک و یه میخ نبشی میباشد. دوستان را حمایت کرده و آنها هم تک تک مسیر را در حمایت صعود میکنند.
ساعت 18 است، هوا رو به تاریکی میرود، ادامه مسیر را بررسی میکنیم و مقداری صعود میکنیم. با مشورت با بچه ها به این نتیجه میرسیم که باید بیواک کنیم. 10 متر پایینتر فضای ایمنتری را که از کنارش گذشته بودیم بررسی میکنیم که مورد تایید است. سریع به آنجا برمیگردیم و همه پوشاک اضافه را میپوشیم و به داخل کیسه های بیواک میرویم و پتوی نجات را هم بر روی کیسه میکشیم اما در برابر شدت باد دوامی ندارد و در همان لحظات اول پاره میشود. ته مانده آب جوش فلاسک را سر میکشیم و در کنار همدیگر مینشینیم. با تیم پشتیبان صحبت میکنم، درخواست نقطه جی پی اس میکنند، از طریق پیامک اطلاعات مکانی ارسال میشود، دوباره جی پی اس را چک میکنم. ارتفاع 4180 متر، تیم پشتیبان نقطه ما را پیدا کرده و دمای هوا را 15- اعلام میکنند.
سکوت همه جا را فرا گرفته و هر از چند گاهی باد زوزه میکشد. بعد از چند دقیقه بچه ها شروع به صحبت درمورد شرایط برنامه میکنند و من هم هر چند دقیقه از شرایط جسمیشان سوال میکنم. چندین ساعت به همین منوال میگذرد. از نسشتن خسته میشوم. از کیسه بیواک بیرون میزنم و شروع به بررسی اطراف میکنم. فضای نسبتا بهتری در قسمت راست محل بیواک برای راه رفتن پیدا میکنم. با بچه ها در مورد همه چیز حرف میزنیم و بچه ها با توجه به بررسی مکان بهتر ترجیح میدهند محل بیواک را تغییر دهند تا بیشتر دور هم باشیم. یک فضای دو در دوی نسبتا خوبی است، دوباره از نظر ریزش بررسیش میکنیم. فضای خوبی بود. همه جمع شدیم کنار هم و کیسه بیواک را مثل روکش چادر بالای سرمان کشیدیم و به وسیله جت بویل(سری کپسول) برف آب میکنیم و چای آماده میکنیم و تنقلات میخوریم. تمام شب به همین منوال میگذرد و با سوال های هر چند دقیقه ای من خواب از چشم بچهها گرفته شده. توصیف شرایط کار آسانی نیست، تمام زندگی و خاطرات گذشته از جلوی چشمانم میگذرد. کماکان از طریق پیامک و تماس تلفنی با تیم پشتیبان در ارتباطیم.
شب سیاه جای خود را به سپیده میدهد، از دور دماوند خودنمایی میکند و خورشید از پشت آن بیرون میآید .
شنبه 7/12/95
ساعت 7 صبح همه بچه ها در کنار هم هستیم و منتظر گرمای انرژی بخش خورشید تا کار خود را ادامه دهیم. با نوشیدن یک چای و صرف صبحانه خورشید گرمای خود را نثار وجود یخ زده ما میکند. همه وسایل را جمع میکنیم و با بررسی های شب قبل شروع به صعود میکنیم. 20 متر بالاتر از محل بیواک کارگاه میگیرم تا از این قسمت پر شیب راحتتر صعود انجام شود. قله از دور خود نمایی میکند و ما با انرژی بیشتر مسیر را ادامه میدهیم و آخرین قسمت سخت مسیر را هم علیرضا صعود میکند و کارگاه طبیعی میگیرد، تک تک صعود میکنیم. قله در 50 متری خود نمایی میکند و نوید تمام شدن کار را میدهد.
به سمت قله حرکت میکنیم که ساعت 10:30 دقیقه است و این صعود را که ماحصل تمام فعالیتها، تمرینات و .... میباشد را به هم تبریک میگوییم. با تیم پشتیبان صحبت میکنم و شرایط تیم و برنامه را اطلاع میدهم و بعد از چند عکس یادگاری مسیر فرود را در پیش میگیریم.
با بررسی هایی که از قبل انجام داده بودم،11 کیلومتر مسیر فرود داشتیم. متاسفانه مسیر فرود زمستانه فایل آماده جیپیاس نداشت، با اطلاعاتی که از پیشکسوتان و راهنمایان منطقه گرفته بودم، کار از نظر مسیر یابی آسان میشود و با چند استراحت در مسیر، فرود میرویم.
قبل از صعود ایدهای در ذهن داشتم تا این صعود را به پاس زحمات استاد گرانقدر آقای قربانعلی اعرابچی به این مربی دلسوز و زحمتکش باشگاه تهران تقدیم کنیم، این مساله را با بچه ها در میان گذاشتم و همه از این موضوع استقبال کردند.
در گردنه چورن با توجه به تمام شدن آب مدت کوتاهی را صرف آب کردن برف کردیم و دوباره مسیر فرود را در پیش گرفتیم. هر از چند گاهی به گرده نگاهی میکنیم تاخاطره نقطه به نقطه اش از ذهنمان خارج نشود. ساعت حوالی 17به روستا میرسیم. لوازم را جمع کرده و در صندق هدایای مسجد مبلغی جهت اقامت شب گذشته می اندازیم و سوار وسیله نقلیه میشویم و روستا را ترک میکنیم. جاده در بعضی نقاط به توجه به برودت عصرگاهی و غروب خورشید یخ زده است که با احتیاط عبور میکنیم و وارد جاده اصلی میشویم یک شام جانانه در روستای یوش میخوریم و به سمت تهران حرکت میکنیم. ساعت 1 شب برنامه در تهران خاتمه مییابد.
نکات، تجربیات و توصیه های برنامه
با توجه به اجرای این برنامه در دو فصل متفاوت
برای صعود این مسیر حتما به تمام گیره های دست و پا دقت لازم داشتهباشید، تمام مسیر مملو از سنگ های ریزشی است.
در تمام طول گرده باد دائما شما را به سمت دیواره هدایت میکند.
در بعضی نقاط مسیر به سمت دیواره میرود که باید دقت لازم را داشت.
تیم باید مجهز به لوازم فردی و فنی کامل بهویژه ابزار میانی و طناب باشد.
در تمام طول مسیر هیچ چشمه ایبرای تهیه آب وجود ندارد، در فصل زمستان با آب کردن برف میتوان در طی مسیر آب تهیه کرد.
صعود این مسیر مستلزم فعالیت و کار گروهی است.
با توجه به مسافت طولانی گرده پیشنهاد میشود از حجم لوازم کاسته و فقط لوازم مهم و ضرروی بههمراه داشته باشید.
محیط زیست و نحوه تعامل تیم با محیط
ما تمام تلاشمان را کردیم که در این مسیر بکر اثری جز رد پا در منطقه بر جای نگذاریم و چیزی جز عکس و فیلم و صدالبته زبالههایمان، از منطقه خارج نکنیم.
گزارش این برنامه در تاریخ 17 اسفند ماه 1395 در محل باشگاه کوهنوردی تهران ارائه و از طرف تیم صعود کننده عکسی به رسم یادبود به استاد قربانعلی اعرابچی و همینطور به باشگاه کوهنوردی تقدیم شد.
با تشکر از تیم پشتیبان آقای ابوافضل زمانی و خانم سمیرا جمالو و آقای محسن خسروی و اعضای باشگاه کوهنوردی تهران که ما را در تدارک این برنامه یاری کردند.
هادی ملکی-اسفند 1395