یخچالهای ایران کم اهمیت تر از یوز آسیایی نیست/متن مراسم اهدای کنگ طلایی

/Content/files/26ff2106de9a47368ffcc16f7f9b195d/9ac61345fa8a4bc2b43792ef7c4e229d.jpeg

این متن قرار بود در مراسم اهدای کلنگ طلایی توسط ابوالفضل زمانی به عنوان سرپرست تیم صعود زمستانی یخچال شمالی ارایه شود که به علت ضیق وقت میسر نگردید: بسم الله الرحمن الرحیم خدا را شکر می گویم که مجالی پیش آمد تا بار دیگر در حضور همنوردان عزیز خود باشم و چند خطی مختصر در توصیف برخی رویکردهای گذشته و حال کوهنوردی خدمت عزیزان عرض کنم. زمانی که پای در کوهستان خودمان گذاشتم فهمیدم که چه کوهستانهای عظیمی و چه کوههای غریبی داریم و چه مسیرهای بی گذری! واقعاً کمتر کشوری از چنین موقعیت بی نظیری برخوردار است و همه همنوردان به این امر آگاهند. با این اقلیم زیبا و کوههای سر به فلک کشیده و سعادت همسایگی با هیمالیا تقریبا عرصه کوهستانیمان را به شرایطی کم نظیر برای فعالیتهای کوهنوردی تبدیل کرده است. کشورمان پر است از مناطق زیبای کوهنوردی که هم می توان از طبیعت بکرش لذت برد و هم توانایی های خود را به چالش کشید. اما انچیزی که اندکی جای تامل دارد این است که اکثر برنامه و مسیرهای کوهنوردی به فراموشی سپرده شده اند. شاید شیوع اشتیاق روز افزون به هیمالیانوردی در این کم مهری به کوههای خودمان بی تاثیر نبوده است ولی خوشبختانه در حال التیام است. تا بخواهیم صعودی متفاوت بر پهنه کوهستان خود داشته باشیم باید بگردیم تا گزارشی یا سرنخی پیدا کنیم تا که شاید به کار آید. البته که معمولا این گزارشها هم به حدی قدیمی شده اند که شرایط و اقلیم مسیر هم فرق کرده و یا اینکه افراد صعود کننده دیگر در قید حیات نیستند! و این یعنی اینکه ما به کوههای خود بی مهر و بی وفا شده ایم. مسیرها را فراموش کرده ایم و صعود های جدید را از یاد برده ایم. گمان می کنیم که صعودهایمان اگر در داخل مرزهای خودمان باشد کم ارزشند و موفقیتها را در خارج از مرزها و در صعودهای برون مرزی سراغ می گیریم. به کوههایمان حقیرانه می نگریم و در موردشان مغرورانه سخن می رانیم. درست است که هر کوهنوردی آرزو دارد تا صعودهایی سخت در مناطق بلندی از قبیل هیمالیا را تجربه کند و آنجا را مانند کعبه آمال کوهنوردی خود می داند و من نیز از این امر مستثنی نیستم؛اما اینگونه نیست. بی شک همه صعودهایی که در هیمالیا صورت می گیرد فراتر از همه برنامه های کوهنوردی در داخل نیست. کوه داریم تا کوه، مسیر داریم تا مسیر و فصل داریم تا فصل! هر صعودی که مرتفع تر از صعود دیگر باشد لزوما سخت تر و زیباتر از آن نیست و ما اینرا اغلب نادیده می گیریم. اگر کوهی 7هزار متری صعود می کنیم و حتی 6 هزار متری به خود می گوییم که" من دیگر از سطح کوههای ایران فراتر رفته ام" و دریغا که اینگونه نیست. افزایش ارتفاع کوههایی که صعود می کنیم دلیل افزایش سطح توان کوهنوردی مان نیست. شاید با این صعودها با ارتفاع سازگارتر شویم ولی همه ی کوهنوردی سازگاری با ارتفاع نیست. کافیست که ترکیب فصول و مسیرها و کوههایمان را جور دیگری بچینیم و صعودهای کلیشه ای را مدتی کنار بگذاریم، آن هنگام است که می بینیم چه گنجی در نهان داریم و قدر نمی دانیم و آنچنان در تکمیل صعودمان به مشکل می خوریم که خارج از تصور است. واقعاً چه کوهستان متنوع و چه اقلیم بی نظیری داریم. مسیر یخ می خواهیم هست، مسیر سنگ می خواهیم هست، یخچال و دیواره تا دلمان بخواهد، دره و جنگل فراوان و غارهایی زیبا و عمیق، اقلیم سخت می خواهیم هست، برنامه 1 روزه و بیشتر، هر چند روز که بخواهی، از همه مهتر همنورد خوب که دیگر از حد گذشته است. در واقع همه چیز را داریم ولی کم لطف شده ایم! البته گفتم که همه چیز داریم و باید اینرا نیز بگویم: که برخی از داشته هایمان هم رو به نابودی است. و ممکن است در آینده ای نه چندان دور دیگر آنها را نداشته باشیم. منظورم یخچالهاست!!! قامت یخچالهایمان کوتاه شده است و صورتشان سیاه و اشک آلود. از اوضاع غمبار "دره یخار" بگیر تا آبکی شدن یخ و کوتاه شدن ارتفاع یخچال شمالی سبلان. سطح یخ یخچال هرم و کسری داغ نازک شده است و دوبیسل و سیوله را دیگر کسی محل نمی دهد. یخچال عروسکها که برفچال شده و اسپیلت که گتر می خواهد! پس اگر صعودهای یخچالی می خواهیم باید بجنبیم که اوضاع خوب نیست: بجنبیم که حفظشان کنیم. در بوغ و کرنا کنیم تا همه بدانند که حال یخهایمان خوب نیست. مگر یخچال های ما چه چیزی کمتر از یوز آسیایی دارند و یا اهمیتشان بر زیست بوم و اقلیم ها کمتر از گونه های گیاهی و جانوری است که ما اینگونه چشم بر نابودیشان بسته ایم. حداقل ما که کوهنوردیم لطفی کنیم و هر ازگاهی به دیدارشان رویم و قدم بر دیدگانش گذاریم تا بدانند که غمخواری دارد و همدمی! آخر ما چه چیز از کوهستان می خواهیم که در کشور خود نداریم؟ به جرعت می توان گفت که امار صعود سالیانه یخچالی مثل "دره یخار" نزدیک به صفر است و حتی برخی اوقات چندین سال می شود که کسی بر روی آن صعودی انجام نمی دهد. فکر می کنیم که همه ی کوهنوردی دماوند است و سبلان و علم کوه و بعد از آن باید برویم هیمالیا! انگار که همه دروس کوهستان خودمان را آموخته و چالش هایش را چشیده ایم. چند صباح که کوهنوردی می کنیم گمان میبریم که عرصه کوهستانمان برایمان تنگ شده است و محیطی فراخ تر را سراغ می کنیم! اما دریغ که اینگونه نیست! بی شک صعودهایی که از مسیرها و شرایطی سخت آنهم با تمرینات و کسب آمادگی های روانی و جسمانی در عرصه کوهستان خودمان صورت می گیرد بسیار پر ارزش است و نفرات صعود کننده اش ارزشمند. صعود هایی که قبل، حین و بعدی حساب شده دارند و مسیرهایی که از اعماق فراموشی ها بیرون کشیده شده اند زیبا و دلنشینند. کافی است که دیده شوند. نمی دانم! شاید هیئت داوران در پی انتخاب و تقدیر از برترین صعود شاخص کشور با معیارهایی از پیش تعیین شده اند آنهم در مراسمی که به کمال پسندیده است. مراسمی که برای اولین بار قصد ایجاد جاذبه ها و مشوق هایی برای تغییر جهت منطقی به سمت صعودهای داخلی را دارد. قصدی که خیلی زودتر از اینها می بایست رخ می نمود اما بازهم نیکوست و جای مباهات دارد. اما به نظرم بیش از آنکه از برنامه ای به خاطر خاص بودنش تقدیر شود، باید برنامه ها و رویکردهایی را ستایش کرد که سعی در تغییر مسیر جذابیت کوهنوردی به داخل مرزهای خوش نقش و کوهستانهای وسیع خودمان دارند. این رویکرد همانی است که سالهاست از آن رویگردانیم ولی باید تغییری ایجاد کنیم و اینجا و این همایش تنها اول کار است. در انتها دوست دارم خدمت همنوردان عزیز و دست اندرکاران گرامی عرض کنم که صعودی که ما روی یخچال شمالی داشتیم را نه در خور قیاس با سایر برنامه ها می دانم و در خور تقدیر. اگر قرار است تقدیر شود باید از آنانی تقدیر شود که سالها پیش با کمترین امکانات و حداقل انتظارات اغلب "اولین صعودها" را در کشورمان انجام دادند و بی شک ما در قبالشان هیچیم. در آخر هم تقدیر و تشکر می کنم از: همه همنوردانم در تیم های زمستانی دیواره علم کوه، زمستانی دیواره شاخک، مسیر جشنواره و صعود زمستانی یخچال شمالی سبلان که بی شک در انجام موفق آنها همدلی ها نموده و زحمتها کشیده اند. و از کلیه زحمت کشان و بانیان این همایش که به نظرم نقطه عطفی خواهد بود در توجه به صعودهای داخلی و صعودهایی نو در عرصه کوهستان خودمان. و پوزش می خواهم از اوقاتی که از شما همنوردان گرامی سلب کردم. پیروز باشید