گزارش برنامه یخچال هرم داغ سبلان
مقدمه یخچال و صعود یخچالی اسبابی را فراهم می کند که علاقمندان بتوانند در میان فصول گرم نیز با شرایط سرد و شبه زمستانی به فعالیت های فنی بپردازند. اکثر کوهنوردان برای انجام فعالیت های فنی در فصولی غیر از پاییز و زمستان به سمت سنگنوردی و دیواره نوردی گرایش پیدا نموده و دوباره با شروع فصل سرما کار برف و یخ و صعودهایی به این سیاق را در پیش میگرند. با این حال عده ای از کوهنوردان هستند که با فعالیت روی یخچالها، نوار فعالیت های برف و یخ خود را منقطع ننموده و خود را در سیری پیوسته از آمادگی انجام فعالیت های سرد یخنوردی نگه می دارند. در این گزارش برآنیم تا فرایند صعودی را که توسط تیمی از باشگاه کوهنوردی تهران بر روی یخچال هرم داغ سبلان صورت گرفته است را گزارش نماییم. چرایی انجام این برنامه باشگاه کوهنوردی تهران سعی نموده است که با اهتمام به فعالیت های برف و یخ، برنامه هایی در این زمینه اجرا نموده و به آموزشهای لازم نیز بپردازد. امسال نیز در راستای انجام صعود زمستانه یخچال شمالی سبلان در تقویم ورزشی شش ماهه دوم، دو برنامه صعود یخچال در تقویم ورزشی نیمه اول سال گنجانده شد. صعود یخچال هرم داغ در نیمه دوم شهریور به عنوان یکی از برنامه های مذکور و برای کسب آمادگی نفرات بجهت انجام صعود زمستانه تدارک دیده شده بود و اجرا گردید. وسایل مورد نیاز ردیف نام وسیله تعداد/مقدار 1 هارنس،طناب انفرادی،کلاه کاسکت، خود حمایت،کرامپون، کفش مناسب،لباس گرتکس و کت پر، پوشاک و کیسه خواب مناسب،لوازم شب مانی، کوله صعود برای هر نفر 2 طناب صعودDry دو حلقه 3 تسمه 120 4 عدد 4 کارابین ساده و پیچ از هرکدام 3 عدد 5 پیچ یخ 14 عدد در تمام اندازه ها 6 طنابچه سه میلی متر و 7 میلیمتر از هر کدام سه متر(آبالاکف و پیچ فرود) 7 کیت امداد 2عدد 8 ابزار یک طرفه 2عدد 9 کوییک درا 8 عدد 10 تبر یخ+ حمایت تبر هر نفر یک جفت 11 آبالا هوک 2 عدد فرایند صعود فرایند صعود یخچال هرم داغ سبلان با شرکت نفرات زیر: سعید کریمی، نوید هنرکار، حسین صالحی،ابولفضل زمانی(سرپرست و مسئول فنی) از ساعت 12 صبح روز چهارشنبه 20 شهریور از آبگرم شابیل شهر لاهرود استان اردبیل آغاز گردید. تیم با یک دستگاه لندرور از مسیر "قره گول" ( برکه سیاه) به سمت جانپناه تازه تاسیس غربی را افتاد. بعد از نیم ساعت به علت نامناسب بودن انتهای مسیر ماشین رو از ماشین پیاده شده و 7 پیچ باقیمانده(حدود یک ساعت) را با کوله های سنگین به سمت جانپناه حرکت نموده و حدود ساعت 15 به جانپناه می رسند. البته پناهگاه به نظر می رسد و امکاناتش بیشتر از یک جانپناه است. شیروانی سفید رنگ و حالتی نیم دایره و نیز اتاقهایی که با دیوارهای فلزی از هم جداشده شده و کف پناهگاه موزاییک است. این پناهگاه در گردنه بادگیر اول مسیر غربی سبلان واقع شده ولی آنچه که موجب تعجب می شد نبود آب در اطراف پناهگاه بود. البته تیم آب کافی با خود داشت و کلی میوه و غذا نیز همراه آورده بودند.خشکسالی و کمبود بارش در سال جاری می تواند مزید علت باشد. هرم داغ و کسری داغ از اینجا زیباست به ویژه که یخچالهای منطقه ابهتی هم به این این زیبایی می دهند. ابوالفضل از بچه ها و مناظر عکس می گیرد. قبل از تاریکی هوا مقداری غذا خورده و وسایل فنی برای صعود فردا در گوشه ای از پناهگاه چیده شده و توضیحات لازم نیز داده می شود. علی رغم اینکه ابوالفضل و سعید تجربیاتی بر روی سایر یخچالهای منطقه و ایران دارند صعود یخچال هرم برای همه جدید بوده و حتی نوید و حسین تا بحال تجربه صعود یخچالی نیز ندارند. بدین سبب نوید با سعید و حسین با ابوالفضل در یک کرده قرار می گیرند و وسایل آماده می شود. سعی بر آن است که از حمل وسایل اضافی خود داری گردد. بیدار باش ساعت 4:30 صبح روز پنجشنبه تعیین می گردد و حدود ساعت 10 همه اعضای تیم به خواب می روند. تیم بعد از بیدار باش و تهیه و تدارک وسایل و خوردن صبحانه در ساعت 6 و در تاریکی هوا وارد دره سمت شمال پناهگاه شده بعد از تراورس کوتاه به سمت شمال شرق، در مسیر شمال و از روی یک تپه ای کشیده و برآمده که مایل به شرق دره است به سمت یخچال هرم حرکت می کند. مسیر حالتی شنی و در برخی موارد دارای سنگهای بزرگ است. بعد از حدود 1ساعت و نیم به ابتدای یخچال میرسیم. شکافی در ابتدای یخچال دیده می شود که در برخی نقاط حالت تاقچه ای و حفره ای نیز دارد. پایین تر از شکاف استراحتی کرده و به وسایل فنی تجهیز می شوند. کرده برقرار شده و هر دو کرده با فاصله کمی از هم اولین کارگاه را در بالای شکاف ایجاد می کنند. حتما باید با حمایت طناب بر روی تاقچه هایی که در امتداد شکاف یخی ایجاد شده وارد شد. این تاقچه ها دارای پایداری کم و نیز امتداد شکاف یخی از زیر آنها عبور کرده است. ابوالفضل و سعید از هر کرده کار را شروع کرده و در حمایت دینامیک هم کرده ای های خود به سمت بالا صعود می کنند. بعد از شکاف شیب تا حدود 90 درجه هم میرسد اما طول آن کم بوده و پس از عبور از دیوار شکاف، شیب مسیر کمتر می شود. دو طول با لاتر گلوگاهی به عرض 40 متر روی یخچال وجود دارد که از سمت غرب و شرق جزیره ای سنگی وارد یخچال شده است. سنگهایی که عموما پایداری لازم را نیز ندارد اما چون هنوز مسیر سایه است ریزش های کمتری مشاهده می شود. اما نکته ای که قابل ذکر می باشد: هنگامی که سه طول ابتدای یخچال سایه است افتاب به طولهای بالا می تابد و سنگهایی که از شل شدن سطح یخ بر روی یخ رها می شوند به سمت گلوگاه مذکور هدایت شده و با سرعتی بسیار بالا به پایین می غلتند. تیم صعود این نکته را متوجه شده و در حین صعود به سمت غرب و زیر گرده سنگی سمت راست صعود متمایل می شوند. بعد از دو طول در زیر جزیره سنگی هر چهار نفر بهم رسیده و استراحتی می کنند. تجربه کم نوید و حسین و نیز عدم تمرین کافی سعید فرایند صعود را کندتر از آنچه که پیشبینی می شد کرده است. حدود ساعت 12 است و باید یک تراورس 40 متری را انجام داده و سریعتر گلوگاه یخچال را به سمت شرق پیمود. قسمت شرقی یخچال پایدار تر و ریزش کمتری دارد و نیز طولانی تر است. نوید می خواهد تراورس را در حمایت طناب انجام دهد. اما ریزشها امانش نمیدهد. جسارت لازم را دارد اما شاید این کار نیازمند فردی با تجربه تر و چابکتری می باشد. حسین در حین استراحت و جابجایی کوله اش را از دست می دهد. زمانی که می خواست کوله را از حمایت آزاد کرده و به پشت خود بیندازد کوله از دستش رها شده و به پایین می رود و داخل شکاف می افتد. کت پر، مقداری مایعات و سایر لوازم اضافی در کوله بود اما تصمیم بر ادامه صعود است. ابوالفضل مسیر را تراورس می کند. دو سن بزرگ در مسیر تراورس وجود دارد و دو مکان امن برای پناه از ریزش ها را فراهم می کند. طناب را در منتهای تراورس فیکس نموده و نوید و حسین نیز از طناب ثابت عبور می کنند. سعید به عنوان نفر آخر یکی از طنابها را جمع کرده و بر روی طناب ثابت با کمک یومار و تبر حرکت می کند. حرکتش بسیار کند است و انرژی زیادی را صرف می کند و داد ابوالفضل را نیز در می آورد. به طور کلی این تراورس 1و نیم ساعت از زمان صعود را می گیرد. ساعت حدود یک و نیم است که روی جزیره سنگی شرقی و در زیر پناه سنگی بزرگ به استراحت می پردازند. حدود یک طول هم بر روی این جزیره بالا رفته و بقیه مسیر از منتهای شرقی یخچال صعود می شود. در عین حال ریزشهایی را که با گرمای هوا رو به فزونی نهاده از گلوگاه عبور می کنند و برخی اوقات ریزشهایی از بالای سر تیم رخ می دهد.کرده اول چهار طول و کرده دوم سه طول بالا می روند. ابوالفضل تقریبا به زیر گرده بالای یخچال می رسد. با در نظر گرفتن زمان و سرعت صعود تیم در حال فرود ریختن است. از اینجا یک الی 2 طول دیگر نیز می توان به سمت چپ صعود نمود. ابوالفضل درخواست طناب می نماید تا کرده پایین طناب خود را در اختیارش قرار داده تا فرود 50 متری بریزد. حسین می خواست طناب آبی کرده پایین را به انتهای طناب ابوالفضل ببندد تا برای فرود بالا بکشد. طناب از دستش رها می شود و تا کارگاه پایین که سعید انجا بود به پایین می رود. 4 فرود تبدیل به 6 فرود می شود. در این شرایط که ریزشهای یخچال تمرکز را از بچه گرفته و شرایط پر ریسکی را فراهم نموده این اشتباه می تواند گران تمام شود. ابوالفضل بعد از برنامه می گفت:" اگر می دانستم ریزش هرم در این حد است چنین ریسکی نمی کردم و ترجیح می دادم که روی یخچال شمالی کار کنیم. اشتباه کردم". بچه ها همدیگر را به خویشتن داری و خونسردی دعوت می کنند. اولین فرود در حال انجام بود یک ریزشی بسیار خطر ناک رخ داد. چندین سنگ دقیقا از بالای سر تیم و از روی تاج سنگی کنده شده و به سمت تیم می آید. سه نفر در کارگاه اند و ابوالفضل در حال فرود. به شکل بسیار خطرناکی از بالای سر ابوالفضل که روی یخ دراز کشده عبور کرده و در فاصله 2 متری کارگاه دوباره به سطح یخ برخورد و از بالای سر نفرات کارگاه نیز عبور می کند. خدا رحم کند. این شرایط می تواند اشتباهات را بالا ببرد. ابوالفضل با علم به این قضیه و درحالی که استرس بالایی را تحمل می کند کارگاههای فرود را چندین بار بررسی می کند. شیوه فرود استفاده از پیچ یخ و یا در اصطلاح" ماشین فرود پیچ" است. روشی که سرعت خوبی دارد اما ضریب اطمینان بالایی نداشته و در قبال اندک اشتباهی فوق العاده حساس و غیر قابل جبران است. یکی از طنابها هم خیلی خیس شده و سنگینی آن می تواند اشکالی در پیچ فرود ایجاد کرده و انرژی بالایی را هم در حین فرود بگیرد. بلاخره تیم بعد از فرود های متعدد به جزیره سنگی شرق گلوگاه می رسد. استراحتی نموده و نوید و ابوالفضل برای برقراری کارگاه جدید از روی سنگها به سمت غرب و پایین حرکت می کنند. در قسمت غربی جزیره و به سمت پایین شیاری بر روی یخچال وجود دارد که محل عبور آب حاصل از ذوب یخ ها می باشد. ابتدایش عمق خوبی دارد و تقریبا به اندازه قد یک انسان است. به خاطر دوری از خطر سقوط سنگ این محل برای ایجاد کارگاه فرود بعدی انتخاب می شود. البته کارگاه روی سطح یخچال زده می شود و از این شیار به عنوان سکو و سنگر استفاده می شود. برخلاف فردوهای قبل اینجا " کارگاه آبالاکف" برای فرود بکار می رود. همه نفرات فرود می روند و قرار بر این است که اولین نفری که پایین می رشد کارگاه بعدی را دایر و نفرات دیگر هنگاه آزاد کردن طناب فرود آنها را مرتب نمایند تا سرعت فرود بالا رود. هوا رو به تاریکی است و گرمای چند ساعت قبل باعث خیس شدن دستکش ها شده و سرمای شبانگاهی کمی اذیت می کند. ترتیب فرود ها به گونه ای است که ابوالفضل نفر آخر باشد تا کارگاه بالا را بازننموده و به یکی از شیوه های پیچ یخ و یا آبالاکف فرود بیاید. دو فرود دیگر پایین می روند و در فاصله 10 متر به شکاف اول یخچال باید باز کارگاهی زده شود. نفر اول که نوید باشد فرود رفته و کارگاه را زده است اما مسیر و کشش کارگاه موجب میشود که فرد فرود رونده به حفره بزرگی که کنار شکاف است هدایت شود. به همین خاطر سریع مسیر کارگاه را با یک پیچ یخ به سمت شرق منحرف نموده و نفرات از کنار حفره فرود می روند و بر روی تاقچه کنار شکاف مستقر می شوند که تقریبا آخر کار است. ابوالفضل بوسیله ماشین پیچ فرود رفته و به بچه ها اعلام می کند تا طناب قرمز را بکشند تا کارگاه بالا باز شود. اما تلاش بی ثمر است و هوا هم تاریک شده است. معمولا در این شرایط اشتباه رخ می دهد و نفر آخر باید حواسش را بسیار جمع کند مخصوصا اگر روش فرود اینگونه باشد. ابوالفضل بالا می رود تا کارگاه فرود را بررسی کند. نظری مطرح می شود که بر روی طناب کارگاه یومار زده و بالارود اما کار خطرناکی است و اطلاعی از وضعیت کارگاه بالا وجود ندارد. کارگاه را دوباره بررسی نموده و فرود می آید. بچه ها طناب قرمز را می کشند اما باز کارگاه باز نمی شود. ابوالفضل دوباره مسیر را صعود می کند تا مشکل را بررسی نماید. در بررسی سوم متوجه ایراد کار شده و بعد از فرود کارگاه را باز نموده طناب ها جمع می شود و به سمت پایین حرکت می کنند. ابوالفضل بعد از برنامه مشکل ماشین فرود را قرار گرفتن کارابین بین گره اتصال طناب و حلقه اتصال طنابچه عنوان نمود. کوله حسین هم که در شکاف سقوط کرده بود پیدا شده و موجبات خوشحالی حسین را فراهم می کند. مقداری پایین تر نوید وسایلی را جا گذاشته است که باید برداشته می شد. بعد از رسیدن به آنجا نوید متوجه می شود که پیچ یخی را که برای فرود استفاده می کردند را همراه ندارند. از بچه ها پرسید و کسی سراغی نداد. نوید به بالا رفته و خود را به محل انتهای آخرین فرود رساند و پیچ را پیدا نموده و پایین آورد. سعید و حسین هم مامور پیدا کردن آب می شوند. اما چون دیر به پای یخچال میرسیم رگه های آب یخ زده است. ناگهان فکری به ذهن می رسد. ابوالفضل پیچ یخی به سطح یخی که رگه های آب در زیرش نمایان بود می زند و آب از داخل پیچ به بیرون می زند اما مقدارش کم است و باید 10 دقیقه ای برای پر کردن یک بطری وقت گذاشت. چندین پیچ کار گذاشته می شود و بطری هایی پر می شود. در این حین حسین مقداری آب که لایه یخی بسیار نازکی سطح آن را گرفته در زیر تخه سنگی پیدا می کند و باقی بطری ها را هم از آنجا پر می کنند و راه پناهگاه را در پیش می گیرند. حدود ساعت 11:30 نصف شب پنجشنبه به پناهگاه می رسند. سعید با همان کفشها و لباس به خواب می رود و حسین و ابوالفضل و نوید مقداری چای درست کره و تنقلاتی خورده و می خوابند تا فردا صبح به شابیل برگردند. [1] - گزارش و عکسها از ابوالفضل زمانی. باشگاه کوهنوردی تهران.Abolfazl_sbu@yahoo.com