یاد باد آن روزگاران؛ قدرت و کوه‌های ایران

/Content/files/ad42407ab6d64eb5a153e14512fb8bbf/ffc4b64951844908b966faa5f0a86bf3.jpeg

قدرت الله کسراییان بین عکاسان طبیعت با کتاب «کوه‌های ایران» شناخته شده است. او که عکاسی را در مکتب برادرش نصراله کسراییان آموخته بود، خود عکاسی صاحب‌نظر و باتجربه بود. قدرت کوهنورد نبود به این معنا که هیچ‌وقت کفش و کوله و کرامپون و کلنگ و وسایل کوهنوردی درست و حسابی نداشت ولی به‌خاطر عشق به عکاسی کوهستان، بلندترین و سخت‌ترین قله‌های ایران را صعود کرد و در هر برنامه‌ای بیش از آنچه سایر کوهنوردان در مسیر پاکوب راه می‌پیمایند و انرژی مصرف می‌کنند، تکاپو می‌کرد تا زاویه مناسبی را در لحظه مناسب پیدا کند. مقدمه کتاب کوه‌های ایران با این جمله آغاز می‌شود: «هنگام مشاهده عکس‌های این مجموعه، صدای نفس‌های عکاس را می‌شنوید.» اما دریغ که این نفس‌ها خیلی زود به شماره افتاد. قدرت گرفتار بیماری کمیاب و به قول خودش بیماری خنده‌داری شد که بر اثر گرفتار شدن اعصاب منطقه حنجره، نه می‌توانست حرف بزند، نه چیزی را ببلعد و نه به راحتی نفس بکشد! روزهای سختی را گذراند، سپس ماه‌ها و سال‌های سختی را پشت سر گذاشت. او با اراده محکم گاهی که احساس می‌کرد هنوز توان راه رفتن دارد، به کوه می‌آمد. سال‌های اول بیماری بعضی برنامه‌های کوهنوردی را با باشگاه کوهنوردی تهران یا یکی، دو نفر از همنوردانش اجرا می‌کرد و عکس‌هایی گرفت ولی بعد زمین‌گیر شد و سرانجام در 12 بهمن‌ماه سال 1386 فقط چند نفس کشید و دیگر هیچ. از این روزهای پر رنج قدرت و حضور او در بیمارستان، فیلم کوتاهی ساخته شد به نام «قدرت» که جایزه‌ای را نیز نصیب کارگردان آن کرد. به یاد قدرت برای یادآوری کتاب کوه‌های ایران، دو فراز از مقدمه آن را در اینجا می‌خوانیم: «هر چیزی معرفتی می‌خواهد، حتی چیدن علف. باید اهمیت هر برگ گیاه و هر ذره‌ خاک و هر قطرۀ آب را بشناسیم. هر ذره از این خاک حاصل میلیون‌ها سال تطور زمین است و قوام و پایداری خاک به همین گیاهانی است که از دل آن می‌رویند. علاوه بر آسیب‌هایی که از جانب سوداگران به طبیعت وارد آمده، انسان‌های ناآگاه نیز در آلودگی محیط‌زیست سهم چشمگیری داشته‌اند. خوشبختانه دوستداران طبیعت در کشورهای صنعتی- همان جایی که بیشترین بلاها را بر سر زمین آوردند- با توجه و حساسیت ویژه‌ای به جبران این آسیب‌ها همت گماشته‌اند و راه آلوده‌سازان زمین را سد می‌کنند.» «مردم را به کوه فرا بخوانیم تا نسلی پرنشاط و سالم و دوستدار طبیعت داشته باشیم. بگذار همگان فرصت دیدن چشمه‌ها و بیرون زدن آب از دل سنگ را داشته باشند، دشت لاله‌ها و لاله‌های واژگون را نظاره کنند؛ تن به آب زلال دریاچه‌ها بسپارند؛ از آن بالا فرش نرم ابرها را زیر پای خود ببینند؛ صدای زنگوله‌های گوسفندان را از میان مه بشنوند؛ رمیدن بز کوهی از پشت سنگ و پریدن کبک‌ دل‌هایشان را بلرزاند؛ دنیای رازناک غارها را تجربه کنند؛ قندیل‌های زیبای آهکی و یخی را لمس کنند؛ دست هنرمند باد را در معماری بدیع یخ و برف بستایند؛ آبشار یخی را باور کنند؛ از حرکت سنگین یخچال‌ها و عظمت دیواره‌ها و جان‌سختی بُته‌ها درس پایداری و قناعت بگیرند و از آمیزۀ جنگل و سنگ و صخره و گل، درس محبت بیاموزند؛ در غوغای شبانه ستارگان، خیال خود را در راه شیری پرواز دهند؛ با زمزمۀ مهربان آب به خواب روند، زرد و نارنجی و قرمز و بنفش و آبی را در طلوع و غروب آفتاب، بی‌هیچ غبار و دود و مانعی بنگرند و از مشاهدۀ گَوَن‌های پوشیده از گل‌های صورتی و سر برون آوردن گل از درون برف، امید در دل‌هایشان خانه کند. مجموعۀ تصویرهای کوهستان که اکنون پیش روی شماست، تلاشی در این راه است.» منبع:http://www.irangreenworld.com/