جایگاه فرهنگ و نقش هوش فرهنگی در سفرهای کوهنوردی

/Content/files/c758d9135d3e46b088252a70a64d459d/3100617db38d48efbdcc60e4f3c2f137.jpeg

ابوالفضل زمانی1،مهدی زمانی2،منیره علی عباسی3 1-کارشناسی ارشد مدیریت ،دانشگاه شهید بهشتی تهران و مربی رسمی کوهنوردی (abolfazlzamani@gmail.com) 2- دانشجوی دکتری جغرافیا،دانشگاه علوم و تحقیقات تهران(mehdizamani6432@yahoo.com) 3-کارشناسی مدیریت جهانگردی،دانشگاه علامه طباطبایی تهران (monirehaliabbasi@yahoo.com) چکیده در این مقاله مفهوم هوشفرهنگی که قابلیت یادگیری الگوهای جدید در تعاملات فرهنگی و ارایه پاسخ های رفتاری صحیح به این الگوها تعریف شده را به عنوان ابزاری برای مواجه با فرهنگ های متنوع در سفرهای کوهنوردی ارایه مینماییم.هوشفرهنگی دارایسهبعد1-شناختی(ذهنی)2-انگیزشی(قلبی)و3- رفتاری(فیزیکی) می باشد.افراد با دارا بودن میزان مناسبی از این بعد هوش فردی میتوانند در محیطها و موقعیتهای مختلف فرهنگی که لازمه تعاملات در سفرهای کوهنوردی است به خوبی ایفای نقش نمایند.مقاله پیش رو با استفاده از مطالعات کتابخانهای و تئوریک به تعریف فرهنگ،هوشفرهنگی و نیز بررسی نقش بهره هوش فرهنگی در سفرهای کوهنوردی پرداخته و در انتها راهکارهایی برای کسب و تقویت این بعد از هوش فردی ارایه میکند. واژگان کلیدی: کوهنوردی،فرهنگ،هوشفرهنگی،تفاوتهای فرهنگی مقدمه کوهنوردان قبل از مواجه با عظمت و ابعاد بیجان محیط کوهستان که از تودههای عظیم برف و سنگ تشکیل یافته است ناگزیر از برخورد با پیکره نرم و پویای فرهنگی منطقه می باشند و مسافتی را از این میان طی مینمایند(مسافت فرهنگی).ایشان خود را به ابزار رویارویی با محیط سخت کوهستان تجهیز می نمایند حال آنکه اغلب از تجهیز شدن به مهارتهای لازم برای مواجه با محیط نرم و شکننده فرهنگی منطقه غافل می باشند. بیشک ابزارهای تعاملاتی ناملموسترند ولی این ناملموسی دلیلی بر کم اهمیت بودن آن نیست.کوهنوردی با سفر عجین است،سفر با تعاملات بینفرهنگی و این تعاملات نیز در مواجه با تفاوتهای فرهنگی قرار دارد. در این راستا روشن است که توجه به چگونگی برخورد و مواجه با بستر های فرهنگی که اطراف تمامی کوهها را فراگرفته است می تواند عاملی مهم در موفقیت کوهنوردان ،خلق یک نگرش مثبت در میان مردمان فرهنگها و جایگاه اجتماعی کوهنوردی محسوب شده و سفر کوهنوردی اثربخشی انجام گیرد. در واقع نبود آشنایی با کلیات فرهنگهای گوناگون برای تمامی افراد ایجاد مشکل خواهد نمود(زمانی و علی عباسی،1391).روشن است که در سفرهای کوهنوردی باید کمترین ناخوانایی و ناسازگاری با فرهنگی های میزبان احساس شود. البته که احترامات فرهنگی امری متقابل است ولی اولویت را با جامعه میزبان و بستر فرهنگی مقصد می دانیم.در این زمینه مهمترین امر آگاهی از مفهوم فرهنگ و نقش و اهمیت آن در میان جوامع و بروز رفتار متناسب با بسترهای فرهنگی است. ادبیات پژوهش 2-1- فرهنگ تعاریف متعددی برای فرهنگ ارایه شده است اما بیشتر نظریه پردازان بر معنای فرهنگ به عنوان شیوهی خاص زندگی میان مردم یا اجتماعهای مختلف تاکید کردهاند: الیوت ژاک"فرهنگ شیوه مرسوم و سنتی اندیشیدن و انجام کار است که تاحدی کم و بیش میان اعضا مشترک است". ادگارد شاین پرنفوذترین تعریف فرهنگ را به صورت زیر بیان می دارد(Schein,1991): باورها و پیش فرضها: هسته فرهنگ را تشکیل می دهند.پیش فرضها به آنچه که اعضای فرهنگ واقعیت میپندارند و نحوه درک،اندیشیدن و احساس انها را تحت تاثیر قرار می دهد،اشاره دارد.پیش فرضها مسلم فرض می شوند.خارج از آگاهی متعارف(عادی) وجود دارند و تا حد زیادی از حوزه خودآگاهی افراد دورند.سعی کنید آنچه را که یک ماهی در مورد آب می اندیشد تصور کنید، و ایده هایی از سطح آگاهی یک فرهنگ که معمولا از پیش فرضهای خود دارند،بدست آورید.«این حقیقت غیر قابل سوال» در هر جنبه ای از زندگی فرهنگی نفوذ می کند و همه شکلهای تجربه را متاثر می سازد. هنجارها و ارزش ها:ارزشها،اصول و استانداردهای اجتماعی موجود درون یک فرهنگ هستند که از اهمیت ذاتی برخوردارند. آنها آنچه را که اعضا یک فرهنگ باید مراقب آن باشند نظیر آزادی،پرستش،احترام،سنت و ... را تعریف می کنند.ارزش ها مبانی را برای قضاوت در مورد آنچه درست است و آنچه غلط،شکل میدهند.در حالی که ارزشها،آنچه را که برای اعضای یک فرهنگ حایز اهمیت است مشخص می کند،هنجارها نوع رفتاری که آنها از دیگران می توانند انتظار داشته باشند را نشان میدهد. به طور خلاصه ارزشها،آنچه را که باارزش هستند را روشن میسازند و هنجارها آنچه را که باید طبیعی یا غیرطبیعی تصور شود را روشن میسازند. بر اساس این مدل فرهنگی،اعضای یک فرهنگ ارزشها را حفظ ولی هنجارهای فرهنگی را رعایت میکنند(هچ،1385). مصنوعات بشر ساز(نمادها): می توان مصنوعات بشر ساز را به عنوان مظاهر هسته فرهنگی تصور کرد که در سطح ظاهری یک فرهنگ قرار دارند.نظیر گدازههای سردی که بعد از فعال شدن کوه آتشفشان روی زمین باقی میمانند.همانطور که زمین شناسان از گدازهها به عنوان نشانهها و قراینی برای مطالعه هسته زمین استفاده میکنند، میتوان نمادها را به عنوان نشانه هسته یک فرهنگ مورد مطالعه قرار داد.(Gogliardi,1990)بناها،پرچم،لباسها وپوشش،اسامی،افسانهها،الگوهای ارتباطی و ... را از نمونههای نماد هر فرهنگ و نیز زبان را مهمترین آنها میتوان بیان نمود. 2-2- هوش فرهنگی و نقش آن در سفرهای کوهنوردی واژه هوشفرهنگی[1] ابتدا توسط"ایرلی و آنگ" از محققان مدرسه کسب و کار لندن مطرح شد.این دو هوشفرهنگی را قابلیت یادگیری الگوهای جدید در تعاملات فرهنگی و ارایه پاسخهای رفتاری صحیح به این الگوها تعریف کردهاند(Early and Mosakowski,2004).هوش فرهنگی مهارتی اکتسابی است که توان فهم یک فرهنگ،یادگیری فزاینده در مورد آن و تدریجا شکل دهی طرز فکر فرد برای سازش با آن فرهنگ را ایجاد می کند تا به هنگام برخورد با دیگر فرهنگها رفتار خود را بهتر با آن وفق دهد. که دارای سه مولفه زیر است: الف)شناختی: مهارت ذهنی افراد برای توصیف و تبیین رفتارها در محیط های جدید.دانستن ماهیت یک فرهنگ،اینکه تفاوت فرهنگها چیست و رفتارهای فرهنگی چگونه بروز مینماید.این جنبه از هوشفرهنگی اشاره به توانمندی افراد در شناخت و درک ارکان و قواعد اساسی فرهنگهای مختلف دارد. ب(انگیزشی: این بعد از هوشفرهنگی کمک خواهد کرد که افراد در محیط های جدید دوام و پایداری بیشتری داشته باشند. فرد در فرهنگ متفاوت و محیط بیگانه به مشکلات و موانعی دچار شده که برای سازگاری با آنها به بعد روانی و انگیزشی بالایی نیاز خواهد بود. ج)رفتاری: انتخاب رفتار مناسب از یک فهرست کامل رفتارهای صحیح برای موقعیتهای فرهنگی مختلف اشاره به بعد رفتاری یا حرکتی هوشفرهنگی دارد. این سه پارامتر به یکدیگر وابستهاند و یک چرخه یا تکرار در هر چالش جدید ایجاد میکنند تا نهایتا هوشفرهنگی به طور کامل بدست آید(زمانی و طبرسا1388). اطراف تمامی کوهها را مردمانی با فرهنگهای متفاوت محاصره نمودهاند(بیانیه تیرویل،1387)که کوهنوردان برای رسیدن به کوهستان ناگزیر از عبور از این مسافت فرهنگی میباشند.کوهنوردان برای شناسایی ویژگی ها و ابعاد این کوهها به توان و مهارت کوهنوردی و جغرافیایی خود رجوع خواهند نمود ولی برای شناسایی تفاوتها و ابعاد فرهنگی که این کوهها را در دل خود گرفتهاند به چه مهارتی نیاز دارند؟کوهنوردی در کنار تمامی فعالیت های اجتماعی بشر با مفهوم فرهنگ قرین است. همانگونه که در مطالب بالا بیان گردید کوهنوردی به علت ماهیت تیمی و سفری بودن،یکی از رشته های ورزشی ای که بیشترین تعاملات فرهنگی را دارد. این امر تا بحدی است که حتی کوهنوردی را می توان فعالیت اجتماعی نیز محسوب کرد.در این راستا افراد نیازمند ابزاری برای این تعاملات می باشند که همان "هوشفرهنگی" میباشد. افراد در سفر کوهنوردی دایماً در تعامل با فرهنگهای(پیش فرضها،ارزشها،نمادها) متفاوت می باشند و برای دستیابی به کوهها از میان بستر فرهنگی می گذرند(مسافت فرهنگی).کسب و تقویت هوش فرهنگی به کوهنوردان کمک خواهد کرد که در تعاملات خود ناسازگاری و عدم انطباق را به حداقل رسانده و با شناخت از فرهنگهای مختلف در مناطق مقصد،رفتارهایی را ابراز نمایند که نشانگر احترام به فرهنگ های میزبان باشد. بی شک افراد بدون آشنایی از کلیت فرهنگها و تحمل تفاوتهای موجود قادر به ابراز احترام نخواهند بود چراکه نخواهند توانست.در واقع هوش فرهنگی به عنوان مهارتی اکتسابی برای کوهنوردان محسوب می شود که می توان کسب شده و تقویت شود. نتیجه گیری درک فرهنگهای بیگانه(متفاوت) بخشی از تکمیل تجارب صعود و سفرهای کوهنوردی است.کوهنوردان با هوشفرهنگی بالا قادر به لمس و درک تفاوت های فرهنگی، گاهاً سریعتر از اعضای همان فرهنگ هستند. کوهنوردانی که قصد انجام صعود و سفرهای کوهنوردی را دارند بر سرزمینهایی قدم میگذارند که با پیشفرضها،ارزشها،هنجارها و نمادهای متفاوتی مواجه خواهند بود و باید به "هوش فرهنگی" به عنوان بعدی اساسی از هوش فردی توجه خاصی مبذول دارند. چرا که نقش اساسی در تمرکز ذهنی و هدفگرایی کوهنورد ایفا خواهد نمود(Deller,2006).توجه به عامل هوش فرهنگی یک استراتژی برد-برد برای کوهنورد محسوب می شود که در این بین هم احترام به فرهنگهای نا آشنا و تفاوتهای آن مد نظر بوده و هم از سویی تسهیل تعاملات کوهنورد را در جهت رسیدن به اهداف فردی امکان پذیر می نماید.در این راستا باید آموزشها و تقویت بهره هوشفرهنگی مورد توجه کوهنوردان و سرپرستان تیمها قرار گیرد.که که کسب و توسعه آن از دو طریق امکان پذیر است:1- تجربه(قرار گرفتن در محیطهای جدید فرهنگی)2- آموزش(پیرامون کلیت فرهنگ و تفاوتهای فرهنگی و نیز جزییاتی در مورد فرهنگ مقصد). در واقع بهتر است هوش فرهنگی با آموزش کسب و با تعاملات تجربی تقویت شود که در این حالت آشنایی با کلیت فرهنگها پیش نیاز برخوردهای بین فرهنگی قرار گرفته ،تعارضات کمتر و موفقیت بیشتر را در پی خواهد داشت.در انتها اصلی ترین نتیجه ای که از نقش هوشفرهنگی در سفرهای کوهنوردی که فرد را در مواجه با فرهنگهای ناآشنا قرار می دهد، می توان گرفت تقویت توانایی انطباق و سازگاری با فرهنگ های متفاوت(آفتاب پرست فرهنگیcultural chameleon) می باشد.به عبارتی در یک محیط جدید جزیی از آن فرهنگ باشیم و نه زایده ای مشخص و ناخوانا چرا که الویت مراعات و سازگاری با میهمان است و درک جایگاه فرهنگ هر جامعه و ارایه کنش و واکنش متناسب از اساسی ترین اصول یک سفر کوهنوردی محسوب می گردد که پایداری این ورزش،موفقیت کوهنوردان،خلق نگرش مثبت در میان مردمان محلی و مقبولیت عموم را در پی داشته در عین اینکه از بنیانهای ظریف انسانیت نیز می باشد. منابع و ماخذ -زمانی،ابوالفضل.،طبرسا، غلامعلی.،1388.هوش فرهنگی شایستگی جدید مدیران،ماهنامه علمی- آموزشی تدبیر،شماره 213، 56 -61 زمانی،ابوالفضل.، علی عباسی، منیره.،1391.بررسی موانع موثر بر توسعه گردشگری،اولین همایش ملی سلطانیه - هچ،ماری جو.،1385.تئوری سازمان:مدرن،نمادین و تفسیری پست مدرن،ترجمه:دانایی فرد حسن،نشر افکار،چاپ اول،ص370 - کاظمی مهدی،بررسی آثار اقتصادی و فرهنگی توسعه گردشگری از دیدگاه ساکنین،فصلنامه مطالعات جهانگردی،شماره 3،1-16 -منشور جهانی کوهنوردی: فصلنامه کوه،شماره 53،سال چهاردهم،زمستان 87 - Besculides,A.,Lee,M.and McCormich,P.,2002.Residents perceptions of the cultural Benefits of Tourism,Annals of Tourism Research,vol.29,no.2 pp:303-319 - C,Thomas David., Inkson, Kerr.,2005.Cultural intelligence people skills for a global workpalace.Consulting to management,vol 16,number1,march - Deller, Juergen., 2006. international human resource management and the formation of cross-cultural competence, Internationa Management Review,vol.2 no.3 - Early,P.Christopher and Mosakowski, Elaine., 2004.cultural intelligence, HARVARD BUSINESS REVIEW, October,35-25 - Gogliardi, P., 1990.Articacts as pathways and remins of organizational life,Symbol and artifacts:views of the corporate landscape,Berline:Walter de Grute,3-38. - Schein, Edgard H., 1991.what is culture?Sanfrancisco [1] -Cultural Intelligence